چو ایران نباشد تن ما مباد

 من می خواهم هفت دولت به زیر بیرق ایران بیاید ، من زیر بیرق بیگانه نروم
نه غزه ، نه لبنان ، جانم فدای ایران

۱۳۹۰ دی ۱۴, چهارشنبه

وزیر نفت و امیر کبیر

وزیر نفت و امیر کبیر به نقل از یکی از دوستان قدیمی جناب رستم خانی (وزیر نفت): "رستم خانی" را حدود سالهای 61 یا 62 برای اولین بار دیدم. آن زمان در جزیره خارک و در شرکت نفت فلات قاره آشپز بود. ظهرها پشت کانتینر غذای کارمندان می ایستاد و غذا پخش می کرد. ًهمه از دست های کثیف و خصوصاً لباس چرکش گله داشتند که بزودی به قسمت کارگری منتقل شد .بعد از مدتی از وزارت نفت رفت و در جزیره خارک یک تعویض روغنی باز کرد. در همان ابتدای باز کردن این مغازه، صاحب تعویض روغنی دیگری که در خارک فعالیت داشت برای اعتراض نزد او آمد که مگر این جزیره چه تعداد اتومبیل دارد که تو تعویض روغنی دوم را باز کرده ای؟ برو "پنجر گیری" باز کن! کارشان به نزاع کشید. سرانجام، "رستم خانی" مغازه اش را تبدیل کرد به پنجر گیری اتومبیل که البته یخش نگرفت و بعد از مدتی رفت عضو سپاه شد. دیگر از او خبر نداشتم تا این که یکباره اعلام شد وزیر نفت شده است. شاید بگوئید چه عیب دارد؟ مگر میرزاتقی خان امیرنظام پسر آشپز نبود؟ پاسخم اینست: عیبی ندارد که کسی از آشپزی برسد به وزیری، اما امیر کبیر کجا و رستم خانی کجا! اولی تابلوست و دومی کاریکاتور مثل تای دیگری. یعنی سرلشگر فیروزآبادی! - http://www.pyknet.net/1390/03dey/10/page/41VazireNaft.php ******************* چهارشنبه 14 دی/ 2570 شاهنشاهی