پرسش در مورد الله:
راستی چرا «الله» بیمار جنسی است، سادیسم آدمکشی دارد، از فقر و بدبختی بندگانش خوشش میآید، مال مردم را میچاپد؛ تازه از بیشعوری و نفهمی بندههای بدبختش هم خیلی لذت میبرد؛ کسی میداند؟/نادره افشاری
***
من هیچگاه «اصلاح طلب» نبودهام و نیستم؛ :
هیچگاه فریب این فریبکاران را نخوردم و درست همان زمان رای گیری برای انتخاب سید محمد خاتمی به ریاست جمهوری در سال 1376/1997 در برنامهای تلویزیونی در امریکا انتخابات دوم خرداد را فریب بزرگ حافظان نظام اسلامی خواندم و اولین کتاب چاپ شدهام «پشت دروازهی تهران» و دومین کتابم «واژه را باید شست» در همان سالهای 97 و 98 و 99 [نگاهی به نقش دین در حکومت] در مورد همین جانیان و ایران ستیزان بودند. روند نشان دادن فریبکاریهای اینان و همکاران و هم پیمانانشان همچنان ادامه دارد/نادره افشاری
***
تنها چیزهای مقدس برای من:
تنها «چیز»های «مقدس» برای من «شعور» و «زنانگی» من هستند که «اسلام» به آنها «توهین»میکند/نادره افشاری
***
نامهء پسر شریعتی به باباش:
نامهی [ساختگی] پسر علی شریعتی به علی شریعتی: «پدر جان گفته بودی که برای این که گرفتار هیچ دیکتاتوری نشوم، بخوانم و بخوانم و بخوانم.»خواندم و خواندم و خواندم و فهمیدم و فهمیدم و فهمیدم که تو خودت یک دیکتاتور عینیت نیافته بودی و جاده صاف کن دیکتاتورها [آن هم پلیدترین نوع دیکتاتوری یعنی دیکتاتوری مذهبی] شدی و شدی و شدی؛ خواندم و خواندم و خواندم و فهمیدم و فهمیدم و فهمیدم که تو خیلی خری، خیلی خری، خیلی خری؛ و من از این که پسر یک خر چند طبقه هستم، به خودم میبالم»/نادره افشاری
***
در مورد اینکه چرا ایرانیان نمیتوانند با هم اتحاد کنند؟:
دلیل این که ایرانیان نمیتوانند با هم به «اتحاد» دست یابند، این است که بیشتر [مثلا] اپوزیسیون، سرش در آخور حکومت کهریزکی/اختلاسی اسلامی است و به همین دلیل، از اساس [برای چند اسکناس پشت سبز یا چند لول تریاک] تلاشهای براندازان حکومت اسلامی را به مضحکه و نابودی میکشانند. براندازان واقعی که سودای جمهوری اسلامی یا ایدئولوژیک دیگری در سر ندارند، حتما میتوانند باهم به اتحاد برسند؛ البته اگر این جرثومههای «جمهوری اسلامی خواه» را از صفوفشان طرد کنند و بیرون بیاندازند/نادره افشاری
***
چهارشنبه تیر شید / 3 اسفند / 2570 شاهنشاهی