چو ایران نباشد تن ما مباد

 من می خواهم هفت دولت به زیر بیرق ایران بیاید ، من زیر بیرق بیگانه نروم
نه غزه ، نه لبنان ، جانم فدای ایران

۱۳۹۰ اسفند ۱۷, چهارشنبه

سخنان گجستک دیوانه ای به نام مطهری در باره چهارشنبه سوری و فرهنگ ایرانیان و زبان پارسی‎

سخنان گجستک  دیوانه ای به نام مطهری در باره چهارشنبه سوری و فرهنگ ایرانیان و زبان پارسی:

1- سخنان دیوانه ای به نام مطهری در مورد چهارشنبه سوری:


نیاکان ما در گذشته چنین می کردند ما هم چنین می کنیم . چهارشنبه آخر سال
می شود، آخر سال شمسی ، چهارشنبه آ خر اسفند ماه می شود .بسیاری از


خانواده ها ،که باید بگویم ، خانواده های احمق ها ، بسیاری از خانواده


های احمق ها ده یا الله آتشی روشن میکنند ، هیزمی روشن میکنند، بعد آدم
ها ی سرو برو گنده ، با آن هیکل های نمی دانم چنین و چنین ، از روی آتش


می پرند. ای آتش زردی من از تو سرخی تو از من.آه این چقدر حماقت است .خوب
چرا چنین می کنید؟ آقا یک سنت است مال ما مردم.از قدیم پدران ماچنین می


کردند. قران می گوید: اولوکان اباهم لایعقلون شیأ.اگر پدران گذشته تان
چنین کاری  می کردند،شما می بینید یک کار احمقانه است، دلیل خریت پدران


شما است  روشونو بپوشید.چرا دو مرتبه این سند حماقت را سال به سال تجدید
می کنید.این فقط یک سند حماقت است،که هی کوشش می کنید  که این سند حماقت


را همیشه زنده اش نگاه دارید.مائیم که چنین پدران احمق داشتیم .اولوکان
اباهم لایعقلون شیأ.از طرف دیگر قران نمی گوید ،هرچه که سنت است ،پس باید


درهم کوبید و هرچه کهه نو است…  نو گرائی –یک عده هم می گویند نوگرائی ..
این چطور ؟ نوگرائی هم درست نیست .برای اینکه نو گرائی درست نیست...


***
2- دیدگاه  دیوانه ای به نام مطهری در مورد فرهنگ ایرانی و زبان پارسی:


پرداختن به فرهنگ ِ ايراني، زبان ِ فارسي و شاهنامه‌ي ِ فردوسي: خدمت است


يا خيانت؟!


"پاسخ" به اين پرسش (بدون هرگونه شرح و تفسيري) در اين جا به نظر شما می رسد.


بخوانيد و داوري‌ كنيد ↓


زنده‌ کردن‌ لغات‌ فارسی‌ باستانی‌، برگشت‌ از تعالیم‌ قرآن‌ است‌


انجمن‌ و مؤسّسه‌ای‌ بود برای‌ این‌ امور که‌ با وزارت‌ معارف‌ و فرهنگ‌


رابطه‌ داشت‌؛ و برای‌ از بین‌ بردن‌ لغات‌ عربی‌ و فرهنگ‌ اسلام‌ نهایت‌


سعی‌ و کوشش‌ را داشتند. و در اداره‌ی فرهنگستانی‌ که‌ پشت‌ مدرسه‌ی


سپهسالار بود، برای‌ این‌ موضوع‌ مال‌‌ ملّت‌ بیچاره‌ را می‌خوردند و


می‌بردند. نام‌ قبرستان‌ را گورستان‌، و اجتماع‌ را گردهمایی‌، و جمعه‌


را آدینه‌، و وسائل‌ ارتباط‌ جمعی‌ را رسانه‌های‌ گروهی‌، ...


اینها همه‌ برای‌ دور کردن‌ مردم‌ از لغات‌ قرآن‌ است‌. برای‌ قطع‌


رابطه‌ و بریدن‌ با نهج‌ البلاغه‌ است‌. برای‌ عدم‌ آشنایی‌ مردم‌ به‌


جمعه‌ و جماعت‌ است‌. برداشتن‌ «طاء» از کلمات‌ و به جای‌ آن‌ «تاء»


نهادن‌، مانند تبدیل‌ کتابت‌ لفظ‌ طهران‌ به‌ تهران‌ روی‌ همین‌ زمینه‌


است‌ ...


برای‌ ریاضیات‌ از جبر و حساب‌ استدلالی‌ و فیزیک‌ و شیمی‌ در نمره‌ی


امتحانی‌ ضریب‌ می‌گذارند؛ و برای‌ عربی‌ نه‌ تنها ضریب‌ نمی‌گذارند، آن


قدر آن را بدون‌ اهمّیت‌ و در درجه‌ی پست‌ می‌گذارند که‌ وجود و عدمش‌


مساوی‌ می‌باشد....


این همه‌ سر و صدا برای‌ عظمت‌ فردوسی‌، و جشنواره‌ و هزاره‌ و ساختن‌


مقبره‌، و دعوت‌ خارجیان‌ از تمام‌ کشورها برای‌ احیاء شاهنامه‌، و


تجلیل‌ و تکریم‌ از این‌ مرد خاسر زیان‌ بُرده‌ی تهیدست‌ برای‌ چیست‌؟!


برای‌ آن است‌ که‌ در برابر لغت‌ قرآن‌ و زبان‌ عرب‌ که‌ زبان‌ اسلام‌ و


زبان‌ رسول‌ الله‌ است‌، سی سال‌ عمر خود را به‌ عشق‌ دینارهای‌ سلتان‌


محمود غزنوی‌ به‌ باد داده‌ و شاهنامه‌ی افسانه‌ای‌ را گرد آورده‌ است‌


...تبلیغات‌ برای‌ فردوسی‌ و شاهنامه‌، تبلیغات‌ علیه‌ اسلام‌ است‌.


فردوسی‌ با شاهنامه‌ی افسانه‌ای‌ خود که‌ کتاب‌ شعر (یعنی‌ تخیلات‌ و


پندارهای‌ شاعرانه‌) است‌ خواست‌ باطلی‌ را در مقابل‌ قرآن‌ عَلم‌ کند؛ و


موهومی‌ را در برابر یقین‌ برسر پا دارد. خداوند وی‌ را به‌ جزای‌ خودش‌


در دنیا رسانید و از عاقبتش‌ در آخرت‌ خبر نداریم‌. خودش‌ می‌گوید:


بسی‌ رنج‌ بردم‌ در این‌ سال‌ سی /


عجم‌ زنده‌ کردم‌ بدین‌ پارسی‌ /


چو از دست‌ دادند گنج‌ مرا /


نبد حاصلی‌ دسترنج‌ مرا/


ما در زمان‌ خود هرکس‌ را دیدیم‌ که‌ خواست‌ عجم‌ را در برابر اسلام‌


عَلم‌ کند، و لغت‌ پارسی‌ را در برابر قرآن‌ بنهد، با ذلّت‌ و مسکنتی‌


عجیب‌ جان‌ داده‌ است‌. فَاعْتَبِرُوا یا أُولِی‌ الابْصَار!

برگرفته از کتاب ِ نور ِ ملکوت ِ قرآن –

تالیف آیت الله سید محمد حسین حسینی طهرانی/ جلد چهارم / بحث ِ نهم
**********
چهارشنبه تیر شید 17 اسفند / 2570 شاهنشاهی