چو ایران نباشد تن ما مباد

 من می خواهم هفت دولت به زیر بیرق ایران بیاید ، من زیر بیرق بیگانه نروم
نه غزه ، نه لبنان ، جانم فدای ایران

۱۳۸۹ شهریور ۴, پنجشنبه

شرافت از دست رفته پزشکی


ایمیل همانگونه که دریافت شده، فرستاده می‌شود:

شرافت از دست‌رفته‌ی پزشکی

(لطفا بخوانید!) پیش‌گفتار: خیلی وقت بود وقت خالی گیر نیاورده‌بودم که
این فاجعه را بنویسم. توصیه می‌کنم وقت بگذارید و بخوانید، چون مطمئنم
شما هم به این مشکل بر خواهید خورد. به‌خصوص این روزها که مشکل گرفتگی
عروق قلبی بیشتر از حد تصور زیاد شده. اگر از دوستان عزیز خواننده کسی
پزشک بود یا اطلاعات پزشکی داشت هم خواهش می‌کنم وارد بحث شود یا اگر
چیزی را غلط نوشته‌ام اصلاحم کند.

. نمی‌دانم پزشک‌ها چقدر به آن سوگندی که آخر کار تحصیل‌شان می‌خورند
وفادار می‌مانند، یا اصلن یادشان مانده چیزی از مواردش را یا نه. خب
انتظاری نیست. این سوگندنامه هم مثل همه‌ی چیزهای خوب این مملکت صوری‌ست.
بحث من اما سر شرافت گم‌شده‌ی پزشک‌هاست. ربطی هم ابدن به سوگندنامه
ندارد، که نادیده هم مشخص است راه کدام است و چاه کدام. بگذرم از حواشی و
برسم به متن.

حدود دو ماه پیش نیمه‌های شب، یکی از بستگانم مشکلی براش پیش آمد و رفت
اورژانس. برده‌شد در واقع. مشکوک شدند به سکته‌ی قلبی و متخصص قلب مقیم
نبود و ماند تا صبح که حضرت حاکم نزول اجلال بفرمایند. آمد و دید و
آزمایش نوشت و رفت و برگشت و تجویز کرد: آنژیوگرافی. آشنای دل‌نازک ما هم
پر از ترس و اضطراب رفت زیر نیم‌چه تیغ آنژیوگرافی. نتیجه: 20 درصد
گرفتگی قلبی. تجویز: درمان دارویی. آشنای ما ماند و دعای خیر به‌جان پزشک
مهربانی که خیال‌اش را از عمل قلب باز راحت کرده‌بود.

چند هفته گذشت و قرعه‌ی کار به نام پدر و مادر خودم افتاد. برای تکمیل
مدارک پزشکی حج باید می‌رفتند برگه‌ی سلامت قلب هم می‌گرفتند. رفتند و
نوار قلب مشکل داشت. تست ورزش دادند و باز مشکل داشت. تجویز: آنژیوگرافی.
استرس وارده به یک خانواده را حساب کنید خودتان. پدر و مادر مشکوک به
گرفتگی عروق. یک لحظه هم که هردوشان را هم‌زمان تصور کنی روی تخت
بیمارستان، کافی‌ست برای شب و روزت. رنگ به روی مادر نمانده بود از ترس.
انقدر شجاعت‌اش ترک خورده بود که داشت آرزو می‌کرد بچه‌ی من را بیند و
حسرت می‌خورد که اگر ندیدم چه؟ به پدرم لابد باید تکیه می‌کرد که آن
بیچاره خودش بار خودش را اگر می‌کشید خیلی هنر کرده‌بود. با سابقه‌ی
بیماری قلبی در خانواده‌ی ما، همه‌ی ذهن‌ها رفته‌بود سمت عمل قلب بازی که
به‌زودی هردوشان باید انجام می‌دادند.

پدرم ولی سماجت کرد. چندتا آشنای پزشک داشت، رفت مشاوره‌ی حالاخارج از
تخصص، دوستانه. تست ورزش‌ها را دیدند و آن‌ها هم آنژیوگرافی هم‌کارشان را
تایید کردند و حتا برای مادرم تاکید کردند «اورژانسی». تنها شانس ما این
بود که پسرخاله‌ام آمده‌بود ایران. تخصص نمی‌دانم چی دارد می‌خواند،
آمریکا. دید و گفت «مشکل که دارد، ولی چرا آنژیوگرافی؟ توی ایران مگر
سیتی‌آنژیو ندارید؟». این اصطلاح جدید ِنجات‌بخش را بلعیدیم و پی گرفتیم
و رسیدیم به بیمارستان قلب و دی و امام‌خمینی. آمار گرفتیم از این‌طرف و
آن‌طرف که فرق‌اش را ببینیم با آنژیوگرافی، که پزشک‌های قلب همگی گفتند
«به دقت آنژیوگرافی نیست، نکند گول بخورید ها!». حالا حسن این سیتی‌آنژیو
چه بود که ما افتادیم دنبال ردپاهای حضورش؟ تیغ نمی‌زدند رگ کشاله را
پاره کنند و یک دوربین بفرستند توی رگ‌ها. یعنی خون نمی‌پاشید تا سقف
اتاق آنژیوگرافی. بعد هم یک کیسه‌ی شن نمی‌گذاشتند روی پای آدم که خون
نزند بیرون. یک ماده‌ی رادیواکتیو تزریق می‌شد و با یک دستگاه خیلی
خوش‌برخورد (شبیه ام‌آر‌آی) همان کار انجام می‌شد. بدون هیچ ترس و
اضطرابی. بدون ریختن یک قطره خون. فقط گیر کرده‌بودیم سر آن «به دقت
آنژیوگرافی نیست، گول نخورید ها».

حالت واضح و مشترکی که توی چشم‌های همه‌ی آن متخصصین قلب دیدم «جاخوردن
بود». نمی‌دانستند از کجا فهمیده‌ایم اسم سیتی‌آنژیو را. به پدرم گفتم
بیشتر مشورت کند، که بوی پول دارم حس می‌کنم. خودش هم حس کرده‌بود. تحقیق
انجام شد و نتیجه جالب بود. «سیتی آنژیو» نه تنها دقت‌اش کم‌تر از آنژیو
نبود، که مقایسه‌شان شبیه بود به مقایسه‌ی فلاپی‌دیسک و دی‌وی‌دی. تفاوت
تکنولوژی‌ها بالای بیست‌سال بود. دل‌مان قرص شد و هردوشان با هزینه‌ای
حدود هشتصدهزار تومان سیتی‌آنژیو را انجام دادند و شکر خدا مجموع گرفتگی
هردوشان روی هم 20 درصد هم نبود. آن شرافت گم‌شده کجاست؟ عرض می‌کنم.

هزینه‌ی آنژیوگرافی (که تیغ دارد و ترس و خون) حدود یک تا یک‌ونیم میلیون
تومان است برای هر نفر، و هزینه‌ی سیتی‌آنژیو حدود چهارصدهزار تومان.
زمانی که صرف آنژیوگرافی می‌شود با احتساب یک تا دو شب بستری بودن بعد از
آن (جدای از وقت‌های پذیرش و نوبت‌دهی و...) حدود دو روز است، و وقتی که
صرف سیتی‌آنژیو می‌شود (باز هم جدای از پذیرش و نوبت‌دهی و...) حدود
نیم‌ساعت. ترس و اضطراب‌شان را هم مقایسه نکنم که لابد می‌دانید. پس گیر
این پزشک‌های متخصص قلب کجاست؟

مشکل خیلی پیچیده نیست. آنژیوگرافی را فقط متخصص قلب‌ای که دوره‌ی مخصوص
آنژیوگرافی را دیده‌باشد می‌تواند انجام بدهد، ولی سیتی‌آنژیو را یک
رادیولوژیست (که البته او هم باید دوره دیده‌باشد) می‌تواند انجام دهد.
یعنی انحصار آنژیوگرافی دست صنف خودشان است و انحصار سیتی‌آنژیو دست
دیگران. چون طبیعتن یک مرکز پزشکی ترجیح می‌دهد برای انجام کاری مشابه،
حقوق خیلی کم‌تر یک رادیولوژیست را بدهد تا حقوق بالای یک متخصص قلب را.
خب تجارت کثیف متخصصین قلب (که فرق می‌کند با جراح قلب) را که می‌بینید،
اما حالا عمق فاجعه کجاست؟

عمق فاجعه این‌جاست که این جماعت نخورده نیستند. هشت‌شان گرو نه‌شان
نیست. خیلی راحت می‌توانند ماهی پنچ-شش میلیون تومان دربیاورند ( و خیلی
هم بیشتر از این‌ها). اما باز گدا-صفتانه چشم‌شان دنبال یک‌قران دو-زار
پولی‌ست که از هر آنژیوگرافی به‌جیب می‌زنند، بی‌این‌که به فکر سلامتی و
راحتی بیمار باشند. حتا گستاخی و دزدی (که اتفاقن حقیقت معنای دزدی
همین‌جاست) را به‌حدی می‌رسانند که تمام تلاش‌شان را به‌کار می‌گیرند
برای پشیمان کردن بیمار از دست‌یابی به راه تشخیص جدیدتر و کم‌هزینه‌تر و
آسان‌تر، تازه اگر بگذریم از هماهنگی‌های پلیدشان برای «ناشناخته ماندن»
این تکنولوژی.

بعد از پدر و مادرم دایی‌م هم رفت سراغ چک‌آپ. ده سال پیش آنژیوگرافی
کرده‌بود و حالا باید دوباره تست ورزش می‌داد. مشکل داشت تست‌اش. تجویز:
آنژیوگرافی. پیش چهار-پنج‌تا از بهترین متخصصین قلب تهران رفت (که اگر هر
شخصی فکر می‌کند صداش به جایی می‌رسد خواست اسامی را به‌اش می‌دهم) و همه
گفتند آنژیوگرافی. انقدر چرب‌زبانی و بازاریابی کرده‌بودند برایش که ما
هرچه می‌گفتیم بیا اول برو سیتی‌آنژیو، -با این‌که می‌ترسید از
آنژیوگرافی- قبول نمی‌کرد و استدلال پزشک را پذیرفته‌بود به این توجیه که
اگر رگ‌اش گرفته‌بود همان‌جا یک‌باره برایش بالن می‌زنند یا استنت
می‌گذارند و چه و چه. تاکید هم کرده‌بودند «اورژانسی»‌ست و حتا از سفر با
ماشین یا هواپیما یا هر وسیله‌ی دیگری منع‌اش کرده‌بودند و نوبت اضطراری
هم به‌اش داده‌بودند «همین فردا صبح». ای تف به درسی که خوانده‌اند که
حالا هیچ فرقی با این بازاریاب‌های شرکت‌های هرمی ندارند.

به هر زحمتی بود راضی‌ش کردیم برود سیتی‌آنژیو و رفت و نتیجه: گرفتگی
جزیی. درمان: یکی-دوتا قرص فقط.

این فریاد را کجا باید زد؟ به کی باید گفت پزشک‌های مملکت تبدیل‌شده‌اند
به حساب‌های بانکی ناطق؟ جالبی قضیه می‌دانید کجاست؟ کمی بیشتر تحقیق
کردیم، قیمت دستگاه سیتی‌آنژیو کم‌تر از سه‌میلیون دلار است. پولی که
یعنی هیچ! ولی فقط سه‌تا توی ایران داریم. چرا؟ چون برای وارد کردن‌اش
(حتا بخش خصوصی) باید از وزارت بهداشت تاییدیه گرفت و آن‌ها هم تایید
نمی‌کنند (جز همان سه‌تایی که لابد برای دوست و آشناست). چرا؟ چون آن‌ها
که باید تایید کنند خودشان متخصص قلب‌اند و بازارشان به‌خطر می‌افتد.
.
«... سوگند یاد می‌كنم كه: از تضییع حقوق بیماران بپرهیزم و سلامت و
بهبود آنان را بر منافع مادی و امیال نفسانی خود مقدم دارم...»
.
                                                       رگ گردن‌تان باد نکرده هنوز؟

 این پیام به تاریخ پنج شنبه اورمزد شید 4 شهریور ماه 2569 شاهنشاهی برابر با
4 شهریور ماه 1389 شمسی تحمیلی تازی و تازی پرستان نوشته شد.

۷ نظر:

  1. درود نوشین جان
    خوب هستی؟؟؟
    این ایمیل واسه من هم اومده گلم
    چی بگم.اینجا ایرانه و انسانیت از دست رفته
    حکومتی که باعث شد انسانیت از بین مردم ما رخت ببنده و بره
    به نظر من بهتر که نمی تونیم درمان کنیم.اینجوری لااقل زودتر می میریم و راحت می شیم.
    خودمون خواستیم این حکومت سر کار بیاد و خودمون هستیم که به این حکومت پر وبال می دیم و خودمون کردیم که لعنت بر خودمون باد....
    ممنون و موفق باشین

    پاسخحذف
  2. باز هم درود نوشین جان
    ایران همیشه پر از خبرهای بده.مگه خبر خوب هم می شه تو این زمانه داد؟؟؟اما نمی دانم چرا اینقدر خبرهای بد می دهی.اتفاقی افتاده؟؟؟

    پاسخحذف
  3. سلام عزیزم. خوبی ؟از این که دیر به دیدنت اومدم شرمنده ام . مدتی مسافرت بودم و به اینترنت هم دسترسی نداشتم. پستت رو هم خوندم . این روزها چه چیز مان درست است که این یکی باشد. چیزهایی شنیده ام از بعضی پزشکان بی وجدان که متحیر مانده ام. سپاس و بدرود[گل]

    پاسخحذف
  4. حرف حق زدم بدت اومد پاکش کردی؟توسردسته ی انسانهای خائنی!بدم می یاد حرف از انسانیت می زنی.جیره خور خفه شو دیگه همه تورو می شناسن و از ذات کثیفت باخبرن !تو ازخودشونی اینجا پرسه می زنی جوانهای بدبخت و به دام بندازی پست فطرت تو مردی که اسم زن رو خودت گذاشتی!برو یه اسم دیگه برا خودت انتخاب کن برو بمیر

    پاسخحذف
  5. سلام نوشین جان :
    بنظرم قضاوت جنابعالی از روی تعصب بیجا بوده و بدون کمترین شناخت از یک قوم ، در رابطه با آنها قضاوت میکنید . خودم عرب هستم ولی ...
    شوش دانیال -09166087121

    پاسخحذف
  6. آرتمیس آریانژاد۹ شهریور ۱۳۸۹ ساعت ۱:۲۰

    درود
    شاد زیوی
    پاینده ایران

    پاسخحذف
  7. با درود به نوشین گرم دوخت ایران

    البته من به نام همکار شرمنده از این رفتار و کژ روی همکاران انسانیت را با پول خرید و فروش میکنند و پس از غر میزنند و از هزینه‌ها یی بالایی‌ زندگی‌ میگویند . اینکه زحمت بسیار کشیده اند سخنی نیست ولی‌ ربطی‌ به کمک و مردمانه کار کردن ندارد . ولی‌ در مورد این دو روش باید بگویم که متد -سیتی‌آنژیوتنها تشخیص است و نه درمان در این متد من میفهمم بیمار رگه قلبی گرفته دارد یا نه خوب حالا اگر گرفته باشد باید باز کاتتر بکنم برم تو برای گذاشتن ستنت stent بنابر این میشود دو بر خرج .معمولا پس از یک سونوگرافی قلبی و یا ورزش پزشکی‌ از ‌ای سی‌ کا میفهمیم که یک قسمت قلب کار نمیکند گاهی به انگیزه سیمپتوم‌ها - طرف درد داره ‌ای سی‌ کا و ترپنین troponin (نشانی‌ از حمله قلبی و کار نکردن بخشی از دیواره قالب ) دیگر اشتباه هست ما بخواهیم حالا سیتی‌آنژیو بکنیم ببنیم چی‌ هست این از علامت هاش آشکاره و زمان را نباید از دست داد. اینکه خون میزنه به سقف و شکاف کشاله ران خونی که از دست میرود به اندازه ۱۰۰ میلی‌ هم نیست . به هر حال در بهترین سیستم‌هایی‌ پزشکی‌ دنیا کاتتر حرف نخست را میزند کاتتر هم تشخیص هست هم درمان .

    شاد باشی‌ و تندرست

    پاسخحذف

به امید آزادی ایران بدست ایراندوستها