چو ایران نباشد تن ما مباد

 من می خواهم هفت دولت به زیر بیرق ایران بیاید ، من زیر بیرق بیگانه نروم
نه غزه ، نه لبنان ، جانم فدای ایران

۱۳۸۹ آذر ۱۰, چهارشنبه

تجارت کثیف در قلب تهران ( جهت بیچاره کردن مردم ایران )


تجارت کثيف» در قلب تهران

گزارشی فوق العاده دیدنی از فروش آزادانه پيش سازهاي موادمخدر صنعتي 
( جهت بیچاره کردن مردم ایران )
«تجارت کثيف» شايد بهترين واژه باشد براي کسب و کار افرادي که آينده و سلامت جوانان را به مبلغي پول مي فروشند.

خيابان ناصرخسرو يا به عبارت ديگر مرکز فروش موادشيميايي درتهران يا بهتر بگويم ناصرخسرو خياباني است که پيش از اين با داروفروش هايش معروف بود؛ اما امروز جز زمزمه اي از چند داروفروش جزء کنار خيابان کمتر صدايي از داروفروشان به گوش مي رسد. از سمت ميدان امام خميني(ره) که رو به پايين خيابان مي روم، سمت چپ خيابان، کنار به کنار مغازه هاي فروش موادشيميايي است. موادشيميايي، لوازم آزمايشگاهي و هرچه دلت بخواهد. اولين چيزي که توجهم را جلب مي کند لوله هاي آزمايشگاهي آن هم در رنگ هاي مختلف است. سبز، قرمز، زرد آن هم به صورت شاخه اي. ارلن خلاء هاي ۱۰ليتري! قيف دکانتو (قيف جداکننده) آن هم با حجم ۵ليتر به بالا و تا دلت بخواهد شيشه هاي گازشوي .عرضه اين تجهيزات آزمايشگاهي، هرکسي را که کمي از کارهاي آزمايشگاهي و رشته شيمي سردربياورد، متعجب مي کند. چرا که بهترين و پيشرفته ترين آزمايشگاه ها هم ارلن خلاء بالاي ۲ليتر به کارشان نمي آيد، چه رسد به قيف هاي جداکننده ۱۰ليتري! ولي اينجا آن هم در قلب تهران اين وسايل مشتري هاي خاص خودش را دارد. کساني که در کنار اين لوازم به دنبال موادشيميايي خاص نيز هستند موادي که براي توليد مواد مخدر صنعتي، از کراک و شيشه گرفته تا قرص هاي روان گردان کاربرد دارد.همان طور که آرام آرام ناصرخسرو را رو به پايين مي روم، در ذهنم خاطرات سال گذشته را مرور مي کنم؛ زماني که ستاد مبارزه با مواد مخدر تعداد زيادي از توليدکنندگان، واردکنندگان و مصرف کنندگان مواد شيميايي را دعوت کرده بود تا برايشان از پيش سازهاي موادمخدر صنعتي بگويد. از اين که چه عناصر و موادي در تهيه شيشه، کراک و قرص هاي روان گردان کاربرد دارد و نبايد آن ها را آزادانه به هرکسي که طالبش بود، فروخت اما کمي پايين، کنار همان فروشنده هاي لوازم آزمايشگاهي، موادشيميايي مي فروشند. داخل يکي از مغازه ها مي شوم؛ «سلام افدرين مي خواستم داريد؟» مرد نگاه عميقي به چشمانم مي کند و جواب کوتاهي مي دهد: «خير آقا نداريم.» دومين مغازه دار هم جواب درست و حسابي نمي دهد. نه مثل اين که اين ها مشتري هايشان را مي شناسند. بايد از راه بهتري وارد شد. بهترين گزينه کسي است که خودش مصرف کننده باشد. پيداکردن و راضي کردن چنين شخصي با مبلغ کمي پول در خيابان ناصرخسرو کار سختي نيست. وارد مغازه که مي شود. مي پرسد: « افدرين و فسفر مي خواهم کيلويي چند؟» از مغازه که بيرون مي آيد کمي آن طرف تر مي گويد. «مهندس، هم افدرين دارد هم فسفر چند کيلو مي خواهي؟» کارمان که در اين مغازه تمام مي شود، نوبت به چند مغازه آن طرف تر مي رسد. او هم دست رد به سينه مان نمي زند، همه چيز دارد از يد و فسفر و افدرين گرفته تا استون و قيف دکانتو. از کسبه سراغ يک قرص فروش را مي گيرم. آدرس مي دهند. اين جا هم بايد کس ديگري جلو برود. داخل مغازه مي رود و وقتي از تعداد زياد قرص آن هم از نوع سرماخوردگي و کلداستاپ صحبت مي کند، فروشنده کاملا در جريان قرار مي گيرد «مي خواهي صاف کني، افدرين بگيري». خداي من اينجا چه خبر است؟ حتي اگر به کار وارد هم نباشي هستند کساني که راه و جاده را نشانت دهند. چون علاوه بر اين که مواد اوليه ات را تامين مي کنند، شماره تلفنت را مي گيرند تا خودشان اگر صلاح ديدند کمکت کنند. اما در اين بازار افرادي هم هستند که حاضر نيستند وارد اين بازي ها شوند، کساني که تجارت و کسب و کارشان را براي سود بيشتر به لجن نمي کشند.

 فرهاد يکي از همين کسبه است.تحصيلاتش در رشته شيمي است و سال هاست در بازار ناصرخسرو مواد شيميايي و لوازم آزمايشگاهي مي فروشد و البته دل پري دارد هم از مسئولان و هم از به اصطلاح همکارانش. فرهاد افرادي را که براي تهيه اين مواد و به دنبال آن توليد موادمخدر صنعتي در «آشپزخانه هاي خانگي» مراجعه مي کنند، اين طور توصيف مي کند: بي سواد، ته خطي؛ کسي که هيچ چيزي براي از دست دادن ندارد. آن قدر بدبخت است که مي خواهد تا بارش را از طريق اين کار ببندد. او معتقد است افرادي که چند سال پيش وارد اين ماجرا شدند، بار خود را بستند و رفتند و البته الان رنگ عوض کرده و در صنفي ديگر مشغول به کارند. فرهاد مي گويد: وقتي مشتري به در مغازه مي آيد و فسفر، يد، تولوئن و استون مي خواهد، مشخص است براي چه کاري آمده است، بعضي ها جواب رد مي دهند و البته خيلي ها هم استقبال مي کنند. اين فروشنده مواد شيميايي در بازار ناصرخسرو از عرضه برخي اقلام که پيش از اين حتي نيم کيلويش هم در بازار به فروش نمي رفت، مي گويد از فسفر که مصرفش تنها در صنايع مهمات سازي است و جاي ديگري استفاده ندارد و سالانه تنها يک کيلو به فروش مي رفت امروزه چند کيلو در روز به فروش مي رسد.

فسفري که قيمت آن از کيلويي ۱۴هزار تومان به ۱۵۰هزار تومان افزايش يافته است چون مشتري اش زياد است.فرهاد به فروش افدرين در خيابان ناصرخسرو اشاره مي کند، ماده اي که تنها در شرکت هاي دارويي مصرف دارد و نيازي نيست تا در اين بازار به فروش برسد. شرکت هاي دارويي هم که خودشان مواداوليه را وارد مي کنند و احتياجي ندارند تا براي خريد به ناصرخسرو بيايند! اما اين جا افدرين هم مي فروشند تا آشپزخانه هاي خانگي و زيرزميني به راحتي موادمخدر صنعتي توليد کنند و جوانان را به ورطه نابودي بکشند.شايد بزرگ ترين معضل صنف فروشنده موادشيميايي متخصص نبودن کسبه است. کساني که بدون داشتن تحصيلات مرتبط تنها با اخذ مجوز، مواد شيميايي را آگاهانه يا از سر ناآگاهي به توليدکنندگان موادمخدر صنعتي مي فروشند و هيچ نمي پرسند که اين مواد را براي چه کاري مي خواهند. از آن بدتر هيچ سازمان ناظري نيست تا بر فروش، ميزان فروش و خريداران اين صنف نظارت کند. اما مشکل فقط پيش سازهاي موادمخدر صنعتي نيست که در اين بازار بي هيچ محدوديتي به فروش مي رسد.

چون داروفروش ها هنوز هم به کارشان مشغولند و داروهاي ممنوعه را در گوشه گوشه بازار و در لواي صنفي ديگر به فروش مي رسانند، داروهايي مانند داروي سقط جنين و ترامادول. فرهاد در ادامه صحبت هايش به برخي برخوردهاي سطحي پليس اشاره مي کند و مي گويد: پليس هم که مي آيد تنها خرده پاها را جمع مي کند و اغلب واردکننده هاي عمده موادشيميايي که دانسته مواد شيميايي پيش ساز را وارد کشور مي کنند، آزادانه مشغول کار هستند. تنها وقتي که به ايام چهارشنبه سوري نزديک مي شويم، جلوي فروش اکليل و سرنج را مي گيرند ولي در بقيه ايام سال اگر به جاي اکليل از واژه پودر آلومينيوم و به جاي سرنج از اکسيد سرب استفاده کنيد، به راحتي مي توانيد مواد موردنظرتان را تهيه کنيد و هيچ ناظري هم نيست که از خريدار بپرسد که اين مواد را براي چه کاربردي خريداري مي کند.

 ديگر کاري در ناصرخسرو ندارم، اما اين بار بر عکس لحظه آمدنم مبهوت از ميان زمزمه داروفروشان و لوله هاي رنگي شاخه اي که بيشتر براي استعمال مخدر شيشه خريداري مي شود مي گذرم و آرزو مي کنم بار ديگر که به اين خيابان مي آيم از اين همه ناهنجاري خبري نباشد.
آخرین اخبار اجتماعی و حوادث ایران و جهان را در تابناک اجتماعی بخوانید.
مطالب مرتبط


این پیام کثیف به رویداد چهارشنبه تیر شید 10 آذر ماه 2569 شاهنشاهی برابر با
10 آذر ماه 1389 خورشیدی تحمیلی تازی و تازی پرستان نوشته شد.

۳ نظر:

  1. درود نوشین..
    حالا خوبه کسانی مثل فرهادها می تونن نون خودشون رو در بیارن و به بسیجی شدن روی نیاوردن...
    تمامی این سیاست ها زمینه‌ی مناسبی است برای فرار مغزها..

    پاینده‌ مانی..

    پاسخحذف
  2. باسپاس.

    ...ایرانی هرگزچنین بدنبوده ونیست.روزگارچنین کرده است.چه اینکه بیشترایرانیهاچنین نبوده ونیستند.

    زنده بادایران بزرگ پارسی.

    پاینده ایرانی.

    پاسخحذف
  3. من الان تو شهري كه هستم هيچوقت فكر نميكردم توزيع اينقدر علني بشه. چند سال پيش اگه كسي دنبال مواد بود بايد آشنا داشت و بعد هم ساقي هاي اصلي هيچوقت جاشون معلوم نبود. چند وقت پيش با رفيقم يه محله شلوغ مركز شهر رفتيم گرخيدم. سر كوچه و خيابون پر ساقي بود. معلوم نيست تو اين مملكت چه خبره؟؟........

    پاسخحذف

به امید آزادی ایران بدست ایراندوستها